خانِ دوم در میزند
یکی از ویژگی های بارزِ اینجناب خانگی بودنم است
هیچ چیز به اندازه ی خانه و خانواده نمی تواند به من آرامش تزریق کند
قبل از کنکور خیلی به این ویژگی توجه نکرده بودم ، مثلن الان که با خودم فکر می کنم میخواهم بدانم انگیزه ام چه بوده
که حتا جنوبی ترین شهرهای ایرانم انتخاب کرده بودم ؟
نه این که جنوبی ترین شهرها مشکلی داشته باشند نه اصلن ! منظورِ اینجناب بُعدِ مسافت است و بس !
بله بنده خیلی خوش شانسم که با این روحیاتم همان شهرِ خودمان قبول شدم
شدیدن با هر کسی که معتقد است دانشجوهای تهران می توانند کارِ خوبی پیدا کنند مخالفم
چرا که این حرف ها نمی تواند دلیلی برای دل کندن من از دیارم باشد :)
مثلن الان که همه همکلاسی هایمان دارند خودشان را به آب و آتیش می زنند تهران قبول شوند خیلی مایه آرامشم را ایجاد می کنند
چرا که از میدان رقابت من به در می شوند :)
میدان رقابت بنده همین دانشگاهی است که الان مشغول به تحصیلم
و هنوز که هنوزه عصرها که به صرف نوشیدن چای دورِ هم جمع می شویم
پدرم بنده را بسیار تحسین می کنند که خیلی خوب برای کنکور درس نخواندم تا تهران قبول شوم :دی
البته من خیلی مطمئنم که تا آخرین لول میخواهم درس بخوانم چرا که قید درس را زدن برای من محال است !!
و این نبود دکتری کامپیوتر دانشگاهِ مذکور بنده را بسیار آشفته می کند ولی خب تا 4 سال دیگر خدا بزرگ است !!
خلاصه با همه ی این اوصاف قبول شدن در دانشگاه مذکور هم خیلی کشک نیست و احتیاج به درس خواندن دارد :)
پس دوستِ عزیزخوابیدن تا لنگِ بعدازظهر را فراموش کن چرا که خانِ دوم آز آنچه فکرش را بکنید به شما نزدیک تر است :)))
+ باید سی شارپُ خودآموز یاد بگیرم :||||
اصلن برنامه نویسی فقط جاوا از سی شارپ بسی متنفرم هر چند که ایشون کاربردی تر تشریف داشته باشند
-________-