در لابه لای زندگی :)

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

اینجناب آدِن خشمگین اعتراف میکنم یک عدد پست فاجعه وار اینجا نگاشته شد 

ولی در کمال تعجب و به گونه ای معجزه آسا بعد از تایید کامنت های پست قبل به یک حالِ ( بیخیال بابا آدِن ) تغییر چهره یافت :) 

+ نویسنده به جادوی نوشتن ایمان آورد و هنگام مواجه شدن با طوفان های زندگی شما رو به نگاشتن دعوت می کند 

+ باشد که آدِن و جمعی از بلاگرها رستگار شوند :)

+ کودک درون این بلاگرِ 21 ساله برای آغازِ ترم جدید بسیار ذوق دارد و بعد از آماده نمودنِ وسایل دانشگاه !! پی برد که اتودش مفقود شده !!

+ شب خوش :)


۱۱ نظر ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۳۵
aden
به قول یکی از اساتید آدم بعد یه مدت با رشته ش میکس میشه 
خیلی از جنبه های زندگیش به سمت رشته ش سوق پیدا میکنه 
مثلا آدم بعد از پشت سر گذاشتن نه چندان موفقیت آمیز سخت ترین ترم دوران کارشناسی دوست داره یه مدت رو حالت ستند بای باشه 
معادل همون مقداری برقی که به RAM میرسه غذا بخوره و بخوابه 
روزی 12 ساعت بخوابه ، تو تختش اینستا و تلگرامشو چک کنه ، همون تو تختش شهرزاد ببینه 
بازم بره برق بزنه و یه فیلم دیگه ببینه 
اصلنم واسش مهم نباشه اتاقش بهم ریخته س ، کلی لباس اتو نشده داره ، کلی نقاشی واسه کشیدن ، کلی کتاب واسه خوندن 
کلی مهمونی واسه رفتن و ... 
فقط و فقط میخواد کلی بخوابه ، روزی یه بسته پفک بخوره ، کلی جلو تلویزیون تخمه بشکونه و پاشم از خونه بیرون نزاره 
12 روز واقعا مدت زمان خوبی بود واسه تجدید قوای متلاشی شده 
انقد کافی بود که حتا آدِن اعماق درونم میگه پاشو دختر دیگه وقتشه برگردی لابه لای زندگی :)


۱۳ نظر ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۳۹
aden

بعد از ماه های طاقت و فرسا و دوست نداشتنی 

آدن گمگشته باز آمد به بلاگستان همی

اصلن این مکان دلربا بعد از خراب شدن لپ تاپِ گرام طلسم شد به یکباره 

این یک ماه اخیر چه بر من گذشت فقط خدا میداند و چند تن از دوستان 

افکار تغییر رشته ی ارشد یک طرف ، استرس نمره ها و پروژه ها و تمرینات هم طرف مقابل

ترم قبل یه استادِ بزرگوار چله تابستان نمره ها را وارد کردند 

گویا خانمِ همان استادِ مذکور این ترم نگران اند که مبادا جای خالی همسرشان را احساس کنیم  :////

 همچین استادان دلسوزی ما را پرورش میدهند بله :))

حالا از این ها که بگذریم من ارشد چه بخوانم ؟ 

باز هم جاداره از مادرِ گرام بپرسیم چرا اجازه ی خواندنِ مهندسی شیمی را به ما ندادند ؟ :/

+ مثل همه دقایق زندگیم باز هم اتاقم آمازون نماست

البته در حال حاضر باید پرسید خاک اندوخته شد در بلاگمان بیشتر به چشم می اید یا اتاقمان ؟ 

+ این غیبت اصلا دوست داشتنی نبود بوسیدن قلم نقاشی و در طاقچه گذاشتن ان هم ، غیب شدن برای هفت پشتمان کافی است دیگر 

+ دلم واسه همتون به معنای واقعی کلمه لک زده بود :))

۱۶ نظر ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۵
aden