ینی حتا خواب من نمیتونه شبه آدمی زاد باشه ؟؟؟ :||||
باز تابستون میشه و خوابِ من ادا در میاره
آخــــــــــــــــه چرا باید تا 3و 4 صب تو تختم وول بخورم و چرا زودتر از 1 ظهر بیدار نشم ؟؟؟
هر چیزی که تو بچگی آرزوشو داشتیم الان مایه دردسرِ شده گویا !!!
اعتراف می کنم روزای بچگی خیلی شیرین عقل تشریف داشتم
مثلن یکی از بزرگترین آرزو هام این بود وقتی میخوام گریه کنم زرت زرت اشکم مثِ ابر بهار سرازیر شه
( ینی سرعت ریزشِ اشک واسم خیلی مهم بود )
مثلن یکی دیگه م این بود شبا تا دیر وقت خوابم نبره !!!!
کاش آرزوها هم طرحِ تعویض داشتن ، حالا اگه یه آرزو درست درمون میکردم عمرا برآورده میشد
+ دوباره دارم واسه برگشتن به زندگی تلاش میکنم مثلن امروز اتاقمو مرتب میکنم :)
+ خیلی از هوای محترم تشکر میکنیم که الان بارون باروندن :|
+ استادِ محترم پایگاه داده پسغام پیغام فرستادن خودتون برین سی شارپ یاد بگیرین من درس نمیدم :|||
پارسال همین استادِ محترم جلسه اول اومدن کلاس یه پروژه خدایی بر گردنمان انداختن
+ واقعن رد کردن مرزِ 20 سالگی باعث میشه آدم تو یه خلائی قرار بگیره که نمیتونه واسه کسی توضیحش بده
یه اتفاقایی واسه آدم میفته که نمیتونه واسه کسی توضیحش بده
+ از این پست متنفرم مثِ ذهنم ریخته بهم :/