در لابه لای زندگی :)

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
من از اون دست آدمام که وقتی لحاف تشک نو میخرن بدون دوش گرفتن افتتحاش نمیکنن
پس انتظار نداشته باشین لیوانشو دهنی کنید و خنده شادی سر بده :/
۱۰ نظر ۰۶ مهر ۹۵ ، ۲۳:۳۴
aden

یکی از معضلات پر رنگ زندگیم تسلیم پذیری بی جا بوده 

رای ممتنع بودن در هر مکان و هر زمان یه پون اخلاقی محسوب نمیشه بلکه بیشتر شبیه به یه حماقت ریشه داره

به طور مثال جرئت رفتن به دانشگاه رو ندارم چرا که دوستان فرمودن حق رفتن به این مکان مقدس را تا روز دهم ندارید و ما هم برده سان گردن کج کردیم و بله قربان گفتیم در صورتی که کلاس ها با حضور 6 نفر دانشجو هر روز تشکیل می شود و حضور غیاب هم به عمل می آید  -________-

۷ نظر ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۷:۰۱
aden

به مراتب یکی از بدترین حس های دنیا چیزی جز این نمی تواند باشد که سال تحصیلی جدید یکه و تنها در خانه سیر کنی

هر چند که دانشگاه عزیزتر از جانمان یکسال دیگر پذیرای ماهستند اما غم عدم پذیرایی ایشون در سال بعد جگر و کبد و چند تن از جوارح داخلی ما را شرحه شرحه می نماید 

اکنون که به این جا رسیدم معتقدم در حق دانشگاه کم لطفی نمودم چه بسا میشد بسیار بیشتر از ایشان دلجویی می نمودیم 

متاسفانه امسال مزخرف ترین و کش دارین تابستان عمرمان را تجربه نمودیم با حالی هیپربولیک سان ، کاملا نامشخص ، نامعلوم ، گنگ و گاها نوسانی

هر چند مقداری دیر شده و یک ربع از فرصت طلایی اختصاص داده شده به اینجانب باقی مانده اما از پشت همین تریبون قول آدنی میدهم آنچنان که باید و شاید قدر دان این فرصت اندک باشم 

+ کلی کامنت تایید نشده (هورا )

+خوندن بلاگ های بلاگستان (هورا تر )

۷ نظر ۰۳ مهر ۹۵ ، ۱۱:۵۸
aden

ساعت 4:07 دقیقه 

تنها کسی می تواند در این ساعت از روز ؟ شب ؟ نصفه شب ؟ 

حتا این ساعت آنقدر برایم ناشناس است که نمی توانم اسم خاصی از شبانه روز را به این زبان بسته اختصاص بدهم ، بگذریم 

تنها یک نفر می تواند در این ساعت منزجر کننده لباسی برای نامزدی صمیمی ترین دوستش انتخاب کند و رنگ رژ لبش را تست کند که مطمئن شود پنجشنبه شب دقیقا باید با چه رنگی لب های یخ زده و بی روحش را پشت رنگی مصنوعی استتار کند 

اشتباه نکنید همه ی این کارها از خوشی مفرط نیست 

همه ی این بی خوابی ها و کارهایی سبک سرانه اثباتی بر نا آرامی روح نگارنده است 

همه ی اتفاقاتی که برایش ثانیه شماری میکنیم بالاخره میرسند و جالب اینجاست که تمام هم می شوند ولی ظاهرا این غمزدگی مزمن قصد کوچ کردن از دل غمگین ترین آدن دنیا را ندارد ....

+ عدم تایید کامنت و سر نزدن به محبوب ترین بلاگ های آدن پسند ریشه در همین غم مزمن دارد از آدن غمزده این قصور را به دل نگیرید 

۶ نظر ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۲۰
aden
تابستون دقیقا مصادف میشه با اتمامِ امتحانات 
اعلام نمرات  
و از همه مهمتر 10 روزی زیرِ نسیم کولر خستگی از تن به در کردن :)
به میمنت و مبارکی تابستونِ 95 از راه رسیده :)
قطع به یقین تابستونِ آدنی متفاوت تر از تابستونِ اکثرِ مردم جهانِ 
روزهایی که به قدرِ نیاز بشه خوابید 
با ارامش برنامه نویسی کرد
درس خوند 
نقاشی کشید
فیلم دید
نت گردی کرد 
ماهی یکبار با دوستان بیرون رفت 
قطعا بهترین روزهای تابستونی هستن :)




۱۱ نظر ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۸:۳۶
aden

زندگی از نو :)

با یه قلم پر از حرف ، با یه لبخندِ عمیق رسیدم پشتِ درِ بیان :)


۱۵ نظر ۱۳ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۰
aden

درسته بلاگ ظاهرا بُعد واقعی نداره و همه اتفاقات و نوشته ها در حد نوشته ن

ولی بعد معنویش دفتر هر بلاگرو جان دار میکنه و در ذهن هر خواننده تصویر سازی ویژه و مختص به خودش رو داره

و این از معجزه های این دنیایِ مهربون و لیمویی رنگه :)

این دنیا پر از مهربونی های رنگارنگِ  

وقتی خوشحالی طیف کامنتا شبرنگ میشه و تداخل انرژی های هر کامنت اون پست رو شادتر میکنه 

وقتی پستت بوی غم میده همه با طیف های ملایم برات کامنت میزارن و

 تداخل این ارامش دلِ آشوبِ صاحب اثرو آروم میکنه :)

+ ممنون از تک تک بلاگرهای این حوالی کلی با هم خاطره های تلخُ شیرین داشتیم 

تا مدت هایی میل به نوشتن نخواهم داشت ...

+ همه ی ما حق داریم مدتی ناراحت باشیم ، گوشه گیر بشیم و تو لاکِ خودمون فرو بریم

ولی حق رها کردن زندگی رو نداریم اینو همیشه یادمون بمونه ...

+ یک دنیا دعای لیمویی بدرقه ی راهتون الهه های نگارنده :)

۱۴ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۱۶
aden

+ کاش وسط دعوا یه دکمه تعویق وجود داشت که قبل از اینکه حرف های چرت تحویل اجتماع بدیم میشد نتیجه ش رو ببینیم و بعد تصمیم بگیریم ....

+اتفاق افتادن فعل شر ، بعدها ممکنه باعث خیر هم بشه 

+دیدین بعضی وقتا نان استاپ به یکی عشق میورزین و همیشه به این فک میکنین که این بشر آخرششششه ؟؟؟؟؟؟ و اینکه اگه با این آدم آشنا نمیشدی چه اجحافی در حق خودت روا میداشتی ؟

خیلی باید از اون فرد مربوطه تشکر کنین که بعدها طی یک عمل انتحاری بت ساخته شده از خودش رو جلو شما پودر میکنه چرا که شما رو از یک وابستگی کورکورانه و حال بهم زن نجات میده  و این عالیه ....

+بچه ها همه تون یک پا شیررررررررین مرسی از این که درست در روز هایی که بدترین روزهای عمرمه به واقع ، هستین :)

+امشب به همتون سر میزنم دلم واستون موجود میکروسکوپی شده :)))

#پایان_غم_نامه

۱۶ نظر ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۲۸
aden

درست همون لحظه ای که فکر میکنی قوی ای ، شادی و از زندگیت راضی ای 

به نحوی زندگیت با یه لبخند ملیح بر دهانت میکوبد که ترجیح میدی تا مدت ها دهان باز نکنی ...


+ تو این سه سال بلاگر بودن از منفی نوشتن متنفر بودم 

ولی الان معتقدم منفور بودن از غمباد گرفتن بهتره :/

۱۱ نظر ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۲۳
aden

درسته همه ماها از لحظات و اتفاقایِ لعنتی زندگیمون متنفریم ولی خب یک روزِ لعنتی هم جزئی از زندگیه 

یک روزِ لعنتی اخرش تموم میشه 

روز های تلخُ شیرینی بعدش میان که حتا ممکنه اون روز لعنتی گم بشه ولی گذشتنش یه مقدار سخت تر از روزای دیگه س 

یه کمی ثانیه ها و دقیقه ها رو دورِ کند میفتن 

ولی تموم میشن ، شراره های اتیش قلبت کم کم فروکش میشن 

که حتا روزه های بعد یک مشت خاکستر به جا گذاشتن فقط که در نهایت مسافر باد میشن و به کل اثری ازشون باقی نمیمونه

اون باد حتما میاد ....

فقط باید یاد بگیریم ابعادِ واقعی زندگی رو انقد تعمیم ندیم که اون تعمیم یافته ش از خودِ اون بعد زندگی قوی تر بشه 

که اگه اون بعد تبدیل به یه بعد لعنتی بشه یه چند وقتی تو خلا سیر کنی ...


+ ممنون بابت تبریکاتون دوست داشتنیا دمتون گرم :)))



۹ نظر ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۳۵
aden